
زمانی که برای نخستین بار واقعیت افزوده به عنوان فیلترهای زیبایی در شبکههای اجتماعی استفاده گردید، تنها یک سرگرمی بود که به کاربران اجازه میداد تا به طور مجازی بتوانند ظاهر خود را تغییر دهند؛ اما امروزه شاهد هستیم که جوانان زیادی – به خصوص دختران نوجوان – با استفاده از این فیلترها خود را «زیباتر» میکنند و این فیلترها با شارپ کردن، کوچک کردن، تنظیم نور و رنگ و تغییر رنگ چهره به آنها ظاهری با استانداردهای «تعریفشده» زیبایی میدهد.
کاربران شبکههای اجتماعی تنها با چند کلیک میتوانند با فیلترها، تصویر خود را ویرایش کنند و حتی از بین چند هویت مختلف، یکی را انتخاب کنند. همچنین، میتوانند قسمتهای خاصی از ظاهر را تغییر دهند و حتی درست کنند. امروزه، این فیلترها گستردهترین شکل واقعیت افزوده شمرده میشوند که استفاده آنها را به طور عادی در شبکههای اجتماعی میبینیم.
محققان از خطرات استفاده بیش از حد این فناوری ابراز نگرانی کردهاند، اما هنوز به طور دقیق تاثیر آن را مشاهده نکردهاند. با وجود این نگرانیها، دختران نوجوان آسیبپذیرترین قشر کاربران شبکههای اجتماعی به شمار میروند. آنها سوژه آزمایشی هستند که نشان میدهد فناوری چطور باعث شکلگیری هویت ما میشود و چطور با دیگران ارتباط برقرار میکنیم و تصویری از خودمان نشان میدهیم.
ظهور فرهنگ سلفی
فیلترهای زیبایی ابزاری برای ویرایش عکس هستند که با کمک هوش مصنوعی میتوانند چهرهها را تشخیص و آنها را تغییر دهند. پس از اینکه کامپیوتر عملیات تشخیص چهره را انجام میدهد، قالب صورت نامرئی میسازد که از تعداد زیادی نقطه تشکیل گردیده و چیزی مثل یک مِش توپوگرافی به وجود میآورد. بعد از اینکه این مش ساخته گردید، میتوان دنیایی از گرافیکهای عجیب و جالب را روی این مش اصافه کرد.
این فیلترهای ویدئویی فناوری بسیار تازهی هستند اما در واقع از پدیده قدیمیتری به نام «سلفی» پیشرفت یافتهاند. ریشه این حرکت به حدود ۳۰ سال پیش در فرهنگ «کاوایی» ژاپن بازمیگردد که در آن زیبایی بیش از حد اغراق میشود.
سلفی، از ماشین عکاسی «پوریکورا» به وجود آمد که به کاربران خود اجازه میداد تا سلف-پرترههای خود را تزئین کنند. در نهایت در اوایل سال ۱۳۷۸، یک شرکت ژاپنی نخستین تلفن همراهی را طراحی کرد که مجهز به دوربین جلو بود و این، جرقهای برای آغاز جریان سلفی بود.
ظهور «مای اسپیس» و «فیسبوک» در دهه ۸۰، سلفی را تبدیل به پدیدهای جهانی کرد و راه اندازی «اسنپچت» در سال ۱۳۹۰ نقطه آغاز اتفاقی بود که امروز شاهد آن هستیم. در این نرمافزار کاربران میتوانند با یک کلیک با ارسال عکس به یکدیگر پیام دهند و بهترین ابزار برای نشان دادن حس و واکنش واقعی یک فرد، سلفی هست.
در سال ۱۳۹۲، موسسه دیکشنری آکسفورد کلمه «سلفی» را به عنوان کلمه سال انتخاب کرد و دو سال بعد کمپانی «اسنپچت» قسمتی به نام «لنز» به نرمافزار خود اضافه کرد که با استفاده از آن کاربران میتوانند هنگام گرفتن سلفی، از فیلترهای ویژه این برنامه استفاده کنند. حالا فیلترهای زیبایی کاملا عادی در سراسر شبکههای اجتماعی استفاده میشوند و طرفداران زیادی دارند.
فیسبوک اعلام کرده که در اینستاگرام بیش از ۶۰۰ میلیون نفر حداقل یکبار از واقعیت افزوده این نرمافزار استفاده کردهاند و فیلترهای زیبایی از فیلترهای محبوب در بین کاربران هستند.
حدود یک پنجم کارکنان فیسبوک روی محصولات واقعیت افزوده و واقعیت مجازی این کمپانی کار میکنند. مارک زاکربرگ نیز گفته تمرکز و سرمایهگذاری روی ترکیبی از واقعیت مجازی و افزوده کاملا منطقی است و این دو بهزودی بخش بزرگی از پلتفرم نرمافزاری (مثل سیستم عاملها) آینده را تشکیل میدهند.
سخنگوی اسنپچت نیز گفته که روزانه ۲۰۰ میلیون کاربر پویا در این نرمافزار از واقعیت افزوده برای سلفی، بازی و محیط اطراف خود استفاده میکنند و حدود ۹۰ درصد جوانان ایالات متحده، فرانسه و انگلستان از محصولات واقعیت افزوده این کمپانی بهره میبرند.
محبوبیت این فیلترها را میتوانیم از تعداد آنها نیز تشخیص دهیم. بیشتر فیلترهای فیسبوک با نرمافزارهای شخص ثالث ساخته میشوند که در نخستین سال انتشار آنها، بیش از چهارصد هزار نفر حدود ۱.۲ میلیون فیلتر تولید کردند و تا شهریور ۱۳۹۹ اکانت حدود ۱۵۰ سازنده به طور جداگانه یک میلیارد بازدید داشت.
جامعه «زیبا»
سازندههای فیلتر فیسبوک، فیلترهای خود را به ۱۷ دسته تقسیم میکنند که «چهره»، «سلفی»، «مود» و «مود دوربین» اسم تعدادی از این دستهبندیها هستند.
«چهره» جز ۱۰ دستهبندی محبوب فیلترها به اکانت میآیند و طبق اعلام تولید کنندگان رسمی فیلترهای اینستاگرام، کاربرانی هستند که روزانه و بدون وقفه از این فیلترها استفاده میکنند و استفاده رایج از این فیلترها بیشتر با هدف جذب بیشتر دنبالکنندگان و شهرت بیشتر هست.
گزارشی درباره رفتار نوجوانان در شبکههای اجتماعی، تفاوت زیادی در واکنش دختران و پسران به این فیلترها نشان میدهد. در این گزارش تمام پسران از فیلترها برای بازی استفاده میکردند و هیچ واکنش جدی بین آنها وجود نداشت؛ در صورتی که دختران از آنها به عنوان ابزاری برای زیبایی و رفع ایرادات چهره خود استفاده میکردند. در واقع این فیلترها فقط تصاویر را تغییر نمیدهند، آنها تمام زندگی را تحت تاثیر قرار میدهند و این جدید شروع ماجرهست.
فیلترهای واقعیت افزوده در شبکههای اجتماعی قسمتی از فناوری زیبایی دیجیتال هستند؛ «فیستون» نرمافزاری است که برای ویرایش تندتر چهره در عکسها و ویدئوها ساخته گردیده و بیش از ۶۰ میلیون بار دانلود گردیده، صدها پریست برای ویرایش تند تصاویر در ادوبی لایتروم به وجود آمده و حتی «زوم» نیز گزینهای برای ویرایش چهره در تماسهای تصویری دارد.
واقعیت تحریف گردیده
دستهبندی محبوب دیگری به نام «تغییر شکل» در فیلترهای واقعیت افزوده وجود دارد. این دسته از فیلترها به کاربران اجازه میدهند تا برابر با سلیقه خود اجزای صورت خود را تغییر دهند.
در مهر ۱۳۹۸، فیسبوک فیلترهای تغییر چهره را به دلیل پتانسیلی که در تاثیر منفی روی کاربران داشت، پاک کرد. به عنوان مثال، یکی از فیلترهایی که مورد انتقاد گردیدید قرار گرفت، میتوانست درست مثل یک جراح پلاستیک اجزا صورت را تغییر دهد و در واقع تشویقی برای جراحیهای زیبایی بود.
در مرداد ۱۳۹۹ طبق قانون خاصی فیلترهای «تغییر شکل» که به طور ویژه اشارهای به جراحی پلاستیک نمیکنند، در دسترس بودند و این شامل فیلترهایی که اجزای صورت را بزرگ یا کوچک میکردند، نمیشد.
محققان و پزشکان حوزه سلامت روان از گسترش اضطراب در بین کاربران شبکههای اجتماعی صحبت میکنند. برخی کاربران در این فضاها اطلاعاتی از خود به اشتراک میگذارند که کاملا متفاوت از «خود واقعی» آنهاست و به دلیل تفاوتی که بین «خود واقعی» و «خود دیجیتال» وجود دارد، اضطراب و پیچیدگیهای خاصی به وجود میآید که هنوز تاثیرات بلندمدت آن مشخص نیست.
با این حال، گزارشی درباره تاثیر مثبت فیلترها روی کودکان وجود دارد. آنها میتوانند به گونهای شخصیتهای مختلف را امتحان کنند و کاراکتر خود را در لحظه تغییر دهند و آنها را با گروههای مختلف کامل کنند.
اما هنوز دقیقا مشخص نیست که آیا همه کودکان میتوانند تاثیری که فیلترها رو آنها میگذارند را متوجه بشوند یا خیر. اکثر کودکان به سختی میتوانند تفاوتی بین عکس واقعی و عکس با فیلتر متوجه شوند. یکی دیگر از نگرانیهایی که وجود دارد، تاثیر لایک و کامنت به عنوان بازخورد مستقیم هست.
گرچه امروزه به کودکان آموزشهایی درباره روش برخورد در فضای مجازی داده میشود، اما هرگز درباره فیلترهای زیبایی صحبتی نمیشود. تنها آموزش حفظ امنیت آنها، در رابطه با امنیت فیزیکی است و نه امنیت احساسی و روانی.
میتوانیم درباره تعدادی از این رفتارهای ناشناخته احساسی در گزارشهایی از واقعیت مجازی اطلاعاتی به دست آوریم. در این نوع محیطهای مجازی، رفتار کاربران با فیزیک کاراکتر آنها نیز تغییر میکرد. این پدیده که «اثر پروتئوس» نام دارد، نشان داد افرادی که آواتار قدبلندتری داشتند، با اعتماد به نفس بیشتری نسبت افراد با آواتار قدکوتاه رفتار میکردند و علاوه بر این میدانیم که ظاهر، نقش بسیار مهمی در تغییر رفتار و افکار ما در تعاملات اجتماعی بااهمیت دارد.
اما این رفتار میتواند ناشی از کلیشههای ذهنی باشد. تحقیق معروفی در سال ۱۳۶۷ نشان داد بازیکنانی که لباس مشکی پوشیدند، خشنتر از بازیکنان با لباس سفید ورزش میکنند. این تحقیق را میتوان به دنیای دیجیتال نیز تعمیم داد. به تازگی مطالعهای در بازیهای ویدیویی نشان داده گیمرهایی که آواتار جنس مخالف خود را انتخاب کردند، رفتاری که هنگام بازی داشتند کاملا برابر با کلیشههای جنسیتی بوده هست.
علاوه بر این میتوانیم انتظار داشته باشیم که چنین رفتارهایی را در شبکههای اجتماعی ببینیم. در فضای مجازی کاربران به جای استفاده از آواتار کاملا متفاوتی، از فیلترها استفاده میکنند تا نسخههای مختلفی از خودشان نشان دهند.
مقررات سلفی
علیرغم قدرت و فراگیری فیلترها، تحقیق و مطالعه بسیار کمی روی آنها و تاثیراتشان صورت گرفته و کمتر از آن، قوانینی در رابطه با استفاده از آنها وجود دارد و این قوانین را کمپانیهای سازنده فیلترها تعیین میکنند.
به عنوان مثال، فیلترهای فیسبوک از پروسه تاییدی عبور میکنند که ترکیبی از بررسی خودکار و انسانی هست. فیلترها به صورت خودکار در مواردی مثل سخنان خشونت آمیز و برهنگی بررسی میشوند و اگر موردی از طرف کاربران گزارش شود، به طور دستی چک میشوند. علاوه بر این فیسبوک اعلام کرده که برای تعیین مقررات خود از گروههای متخصصی مثل انجمن ملی اختلالات تغذیهای (NEDA) و موسسه «جد» (JED) مشاوره میگیرد.
با توجه به نقشی که افکتها و فیلترها در ظاهر افراد در شبکههای اجتماعی دارند، فیسبوک افکتهایی را که به ترویج تغذیه نامناسب و جراحی پلاستیک میپردازند را پاک کرده و در تلاش است تا فشار روی کاربران مثل تعداد لایک را به مرور زمان از بین ببرد.
فیسبوک و اسنپچت عکسهایی که با فیلتر گرفته گردیدهاند را برچسب کوچکی میزنند، اما این کار با دانلود و بارگزاری دوباره عکس یا ادیت عکس با برنامه دیگری کاملا قابل دور زدن هست. اگرچه برچسب روی عکسها نیز تغییر زیادی در روش برقراری ارتباط ما ایجاد نمیکند، اما ما همچنان این فیلترها را میبینیم، حتی اگر بدانیم که واقعی نیست. ما همچنان دوست داریم که مثل فیلترها به نظر برسیم. اما عکسهایی که کودکان هر روز مشاهده میکنند باید متنوعتر، معتبرتر و بدون فیلتر باشد.
نگرانی دیگری که وجود دارد، مقدار دادههای بیومتریکی است که تیکتاک، اسنپچت و فیسبوک جمعآوری میکنند. در قوانین و مقررات اسنپچت ذکر گردیده که اسنپها و چتها به محض دیده گردیدن حذف میشوند و جایی ذخیره نمیشوند ولی استوریهای اینستاگرام اینطور نیستند.
تا زمانی که دارنده اکانت بخواهد آنها را نگه دارد، در حافظه اینستاگرام ذخیره میشوند. در حالی که فیسبوک و اسنپچت اعلام کردهاند که از سیستم تشخیص چهره برای شناسایی کاربران خود استفاده نمیکنند باید به خاطر داشته باشیم که خصوصیت تگ کردن هوشمند فیسبوک نخستین استفاده تجاری تشخیص چهره در مقیاس گسترده بود.
به تازگی تیکتاک نیز به علت سوءاستفاده از تشخیص چهره برای تبلیغات ۹۲ میلیون دلار جریمه شد. اما اسنپچت هیچ اطلاعاتی از کاربر که به هویت حقیقی او مربوط باشد را ذخیره نمیکند.
فیسبوک فناوری تشخیص چهره را بخشی از استراتژی واقعیت افزوده خود میداند و در دی ۱۳۹۹ اعلام کرد که عینک واقعیت افزوده این کمپانی در حال طراحی و تولید است و آزمایشهای اولیه برای استفاده از تشخیص چهره روی آن نیز انجام گردیده هست.
ثبت ديدگاه